خان طلا صحرا علا با شاه کند جنگ/هَمَتون کمک کنید هفت لنگ و چهار لنگ
ازطیبی تا بویراحمد دشمن زیادی / شیر شکار کرد به علا بیایین دیاری
خان طلا خدا کرم مرد خوشرنگ / دیدمش صحرا علا ریخته به سرهنگ
یک ستون وَ علا یکی وَ دالون / فرج اله کُرِ خان طلا زَد زیربالون
پهلوی بی وبنیه باش ایکنم جنگ / لشکری نابود کردم افسر و سرهنگ
دهه فجر مبارک