می اندیشم زندگی رویاییست و بال و پری دارد به اندازه عشق بیاندیش که اندازه عشق در زندگیت چقدر است؟! آثار عشق در کجای زندگیت است؟ دلم به حال عشق می سوزد.چرا سال هاست کسی را عاشق ندیده ام؟ مگر نمیدانیم برای هر کاری عشق لازم است؟ رهگذری آرام از کنارم میگذرد و بدون احساسی میگوید:صبح بخیر .صدابش در صدای باد و باران گم میشود و به گوش قلبم نمیرسد زمان میگذرد و در انتهای راه میفهمی چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند حرفهایی که میتوانست راهی به سوی عشق باشد حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند . ناگهان لحظه غربت میرسد و تو در میابی که چقدر دیر شده است به تکاپو می افتی.....در غربت بیابان،در کوچ شبانه پرستوها. در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق میگردی دیر شده دیر.
گزارش کپی مطالب